У вашего броузера проблема в совместимости с HTML5
آهنگ و ویولن: استاد همایون خرم آواز: بانو مرضیه شعر: بیژن ترقی اشک من هویدا شد ، دیده ام چو دریا شد در میان اشک من ، سایه تو پیدا شد موج آتشی از غم ، زان میانه برپا شد اشک من هویدا شد ، دیده ام چو دریا شد * تو برفتی وفا نکرده ، نگهی سوی ما نکرده نکند ای امید جانم ، که نیایی خدا نکرده به یاری ِ شکستگان چرا نیایی ؟ چه بی وفا ، چه بی وفا ، چه بی وفایی به یاری شکستگان چرا نیایی؟ چه بی وفا ، چه بی وفا ، چه بی وفایی * اشک من هویدا شد ، دیده ام چو دریا شد در میان اشک من ، سایه تو پیدا شد موج آتشی از غم ، زان میانه بر پا شد * تو که گفتی اگر به آتشم کِشی ، و گر ز غصه ام کُشی ، تو را رها نمی کنم من! نکُشته ام تو را ز غم ، نه آتشت به جان زدم ، چه می کِشی ز من تو دامن؟ * اشک من هویدا شد ، دیده ام چو دریا شد در میان اشک من ، سایه تو پیدا شد ... * چرا بَرَم نمانده رفتی ؟ به سوز غم نشانده رفتی ، به سوز غم نشانده رفتی * تو که گفتی اگر به آتشم کشی ، وگر ز غصه ام کُشی ، تو را رها نمی کنم من! نکُشته ام تو را ز غم ، نه آتشت به جان زدم ، چه می کشی ز من تو دامن؟ * اشک من هویدا شد ، دیده ام چو دریا شد در میان اشک من ، سایه تو پیدا شد موج آتشی از غم ، زان میانه بر پا شد