Sunday, 14 September, 2025г.
russian english deutsch french spanish portuguese czech greek georgian chinese japanese korean indonesian turkish thai uzbek

пример: покупка автомобиля в Запорожье

 

معرفت - شرح غزل "دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند" - 1/3

معرفت - شرح غزل "دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند" - 1/3У вашего броузера проблема в совместимости с HTML5
شرح غزل حافظ با مطلع "دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند / واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند" توسط دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی اجرا: دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی خواننده: ایرج بسطامی Doosh vaghte sahar az ghosse nejatam dadand / vandar an zolmate shab abe hayatam dadand Dr. Gholam Hossein Ebrahimi Dinani Dr. Ismail Mansouri Larijani Iraj Bastami دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند بعد از این روی من و آینه وصف جمال که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند هاتف آن روز به من مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود که ز بند غم ایام نجاتم دادند شعر خوانده شده توسط ایرج بسطامی: ما را ز خیال تو چه پروای شراب است خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است افسوس که شد دلبر و در دیده‌ی گریان تحریر خیال خط او نقش بر آب است
Мой аккаунт